سلامت نیوز:رییس سازمان غذا و دارو گفته است: گاهی برخی پزشكان دارویی برای بیمار تجویز میكنند كه در لیست دارویی ما وجود ندارد، بنابراین بیمار در مراكزی چون ناصرخسرو سرگردان میشود. در اینجا پزشك بیانصافی میكند، حال اگر دارویی در بازار ایران وجود ندارد و تایید نشده، تجویز شود باید شبكه قاچاقی برای پاسخگویی به آن شكل بگیرد و ما اطمینان داریم برخی از این پزشكان میتوانند با شبكه قاچاق ارتباط داشته باشند. چراكه اگر چنین دارویی تجویز نشود، قاچاق هم پا نمیگیرد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل نوشت: گروهها و طبقات مختلف اجتماعی منافع متفاوت و بعضا متضادی دارند و روی كاغذ این دولتها هستند كه باید میاندار این منافع و خواستههای متضاد باشند. با این همه، برخی نظریات جامعهشناسی سیاسی نشان میدهند كه دولتها نیز به مثابه برآیندی از كنشهای گروهی و طبقاتی، منافع گروه یا طبقه خود را نمایندگی میكنند. حالا هم همین ماجرا در مساله نارضایتی از افزایش تعرفههای پزشكی مصداق پیدا كرده است. علیرضا زالی، رییس سازمان نظام پزشكی در نامهیی خطاب به اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهور، به افزایش 10درصدی تعرفههای پزشكی در سال جاری انتقاد كرده و آن را ناكافی دانسته است.
این در حالی است كه به باور بسیاری، این افزایش تعرفهیی نه تنها ناكافی نیست كه به دلیل مشكلات متعددی كه افزایش تعرفهها برای نظام سلامت كشور پدید آورده است، نامعقول هم هست. یكی از اصلیترین انتقاداتی كه از فردای اجرایی شدن طرح تحول سلامت به این طرح وارد شد این بود كه این طرح توجه بیش از اندازهیی به اصلاحات تعرفهیی و قیمتگذاری كرده است و سایر جنبهها را واگذاشته است. بر این اساس، انتقاد میشد كه این پزشكان هستند كه برندگان اجرا شدن طرح تحول سلامت بودهاند و مردم و شركتهای بیمهگر نیز بازندگان این طرح بودهاند.
فشار پزشكان برای افزایش تعرفهها تا آنجا بود كه سال گذشته، وزیر بهداشت به صراحت آنها را اصلیترین مخالفان اجرای این مهمترین طرح اجتماعی دولت یازدهم دانست. حالا هم با روشن شدن ارقام افزایش دستمزدها و تعرفهها برای بسیاری از اصناف، سازمان نظام پزشكی به عنوان نهاد صنفی پیگیر منافع پزشكان، به كافی نبودن افزایش 10درصدی تعرفهها انتقاد كرده است. در بخشی از این نامه آمده است: «همانطوری كه بارها اعلام نمودهایم سناریوی شكست خورده سركوب تعرفهیی و عدم توجه به واقعیات اقتصادی نظام سلامت تجربه تلخ حداقل دو دهه اخیر در كشور بوده است، از طرف دیگر در آغاز شكلگیری دولت تدبیر و امید و شكلگیری گفتمان قیمت تمام شده خدمات پزشكی پس از ۱۹سال از الزام قانون مربوطه و حصول قیمت واقعی تعرفهها در دستور كار شورای عالی بیمه قرار گرفت كه استراتژی روشن و منطقی برای جبران عقبماندگیهای سنواتی در این زمینه در هر دو بخش دولتی خصوصی بوده است. اجماع نظر كارشناسی وزارت بهداشت و نظام پزشكی و وزارت رفاه در آغاز این مسیر متدولوژی قیمت تمام شده به عنوان راهكار اساسی و منطقی جهت جبران چالشهای تعرفهیی 20سال اخیر بوده است و قرار بود با رشد منطقی و شیب متوازن در یك فاصلة زمانی سه تا پنج ساله این امر محقق شود امروز كه در فاصله زمانی ۳سال پس از اتخاذ چنین استراتژی قرار داریم، مصوبات سال قبل و سال جاری هیات وزیران بهشدت ما را از این مسیر منحرف و دور ساخته است.
همانطوری كه متواترا اعلام شده است، عدم رشد منطقی و عادلانه تعرفهها مشكلات متعددی را فراهم ساخته است كه اهم آن ایجاد موج فزاینده دلسردی و یأس در جامعه پزشكی بهویژه در حوزه سرپایی، بروز كاستی در كیفیت ارائه خدمات در بخشهای دولتی و خصوصی، كاهش انگیزه جامعه پزشكی در بخشهای دولتی و خصوصی، اختلال در انتظام تعرفهیی، بروز تشتت تعرفهیی، تعمیق بیعدالتی پرداختی در جامعه پزشكی، ورشكستگی بخشهای خصوصی حوزه سلامت هستند. از طرف دیگر از ابتدای سال جاری جامعه پزشكی در هر دو حوزه سرپایی و بستری در بخش خصوصی با رشد هزینههای اجتنابناپذیر مواجهه بوده كه قطعا به مراتب بالاتر از 10تا 12درصد! بوده است.»
پزشكانی كه دیگر محبوب نیستند
ناصر فكوهی، انسانشناس و استاد دانشگاه تهران در گفتوگویی كه پیشتر با «تعادل» داشت، از دلایل تغییر نگاه جامعه ایرانی به پزشكان و به تعبیری فرو ریختن دیوار حرمتگذاری به آنها به عنوان قشری پیشرو و دلسوز گفته بود.
«برخی از پزشكان كه از زمان مشروطه تا امروز همواره گروهی كوچك را به نسبت جامعه بزرگ پزشكان تشكیل میدادند، شروع به ثروتمند شدن به شكل بسیار مبالغهآمیزی كردند و شیوههای زندگی خود را بهطور كامل تغییر دادند، یعنی به جای آنكه به نوعی زندگی سطح بالای متعارف راضی باشند، چون كل جامعه به طرف سیستمهای خودنمایی میرفت، آنها بیشتر و بیشتر تمایل یافتند دست به ثروتاندوزی به اشكال مبالغهآمیز، خود نمایانه و شگفتانگیزی بكنند كه در اروپا و امریكا بیشتر نزد گروههایی مثل ستارگان سینما و چهرههای ورزشی پولساز آن هم نه به این اشكال تاسفبرانگیز دیده میشود.
متاسفانه از همین زمان پای گروهی اقلیت از سودجویان و باندهای مافیایی (كه لزوما پزشك هم نبودند) نیز در پزشكی ایران باز شد كه البته از پیش از انقلاب وجود داشتند و حالا با سودجویی از موقعیت فشار جنگی عرصه را برای خود آماده میدیدند: بدینترتیب باندهای قاچاق دارو، وسایل و تجهیزات پزشكی و... همراه با رویكرد اقتصادی نولیبرالی كه از نیمه دهه1370 آغاز شد و در دولتهای نهم و دهم به اوج خود رسید، پزشكی ایران را بهطور كامل وارد عرصه خصوصی شدن كرد به این بهانه كه از این طریق ما به بالاترین پیشرفتهای جهانی میرسیم و البته مدل در اینجا (همچون سایر موارد خصوصی كردن مثلا در آموزش پیشدانشگاهی و دانشگاهی) امریكا بود. درحالی كه همه میدانند درست است در امریكا پزشكی به دلیل وجود ثروتهای بالا در آن، پیشرفتهای موضعی و مقطعی زیادی دارد اما وضعیت عمومی و میانگین پزشكی برای همه مردم این كشور بسیار نازلتر از اروپای غربی و اصولا كشورهای توسعه یافته است.»
به باور فكوهی، پزشكان در تمام دنیا بهدلیل وساطتشان میان جهان مردگان و جهان زندگان و توانایی شان برای باز گرداندن افراد از مرگ، مورد احترام بودهاند و این روندی است كه جامعه ایرانی هم آن را طی كرده است.
او در ادامه میگوید پزشكان ایرانی تا زمان اوجگیری درآمدهای نفتی در زمان پهلوی دوم و به ویژه پس از انقلاب، به دلیل برخاستن از طبقات اجتماعی بالاتر، نیاز چندانی به ثروت اندوزی نداشتند و بهدلیل آنكه حرفهشان با پول در هم آمیخته نشده بود، در بند ثروت اندوزی از طریق فعالیتهایشان نبودهاند. فكوهی اما معتقد است این همان فرآیندی است كه چند دهه قبل آغاز شده و كار را به جایی رسانده كه برخی از پزشكان ایرانی این روزها برای بیماران آزمایشها و عكسهای رادیولوژی بیدلیل تجویز میكنند تا نظام مالی كه آنها هم جزئی از آن هستند از این طریق منتفع شود. اما آیا واقعا پزشكان در بازاری كردن سلامت مردم نقش داشتهاند؟ سخنان چندی پیش رسول دیناروند، معاون وزیر بهداشت و رییس سازمان غذا و دارو نشان میدهد كه او هم بر همین اعتقاد است. دیناروند از شبكه قاچاق و بازار سیاه داروی گفته بود كه بهزعم او، گروههای خاصی از پزشكان هم در آنها دخیل هستند. به گزارش مهر، این بخشی از سخنان رییس سازمان غذا و دارو است: «گاهی برخی پزشكان دارویی برای بیمار تجویز میكنند كه در لیست دارویی ما وجود ندارد، بنابراین بیمار در مراكزی چون ناصرخسرو سرگردان میشود. در اینجا پزشك بیانصافی میكند، حال اگر دارویی در بازار ایران وجود ندارد و تایید نشده، تجویز شود باید شبكه قاچاقی برای پاسخگویی به آن شكل بگیرد و ما اطمینان داریم برخی از این پزشكان میتوانند با شبكه قاچاق ارتباط داشته باشند. چراكه اگر چنین دارویی تجویز نشود، قاچاق هم پا نمیگیرد.»
بیمههایی برای دور زدن
پای صحبت بیمهییها و فعالان بازار بیمه كه بنشینی، یكی از اصلیترین نارضایتیهایشان را متوجه بیمه سلامت میبینی. این انتقاد البته پر بیراه هم نیست و ما به ازایی در عالم واقع دارد: بنا به دادههای سالنامه آماری بیمه مركزی، بیمههای درمانی در كنار بیمه شخص ثالث، بالاترین ضرایب خسارت را دارند و به تعبیر سادهتر، زیان دادهاند.
در واقع شركتهای بیمه گر، تنها با تنوع بخشیدن به سبد انواع بیمههایی كه ارائه میدهند میتوانند از ورشكستگی بگریزند. نكته اما اینجاست كه بیمههای درمانی شاهد بیشترین موارد تخلف هم هستند، تخلفاتی كه به دلیل شیوع و تكرر، بیمهگران را به زیان دهی میكشانند. یكی از شایعترین تخلفاتی كه بیمهشدگان انجام میدهند، استفاده از دفترچه بیمه افراد دیگر به جای دفترچه بیمه شخصی است، تا آنجا كه گاهی چند نفر از یك دفترچه استفاده میكنند. خانم س. ص، را در یكی از مراكز دندانپزشكی ملاقات میكنم. او از دفترچه بیمه یكی از دوستانش به جای دفترچه بیمه خودش استفاده میكند، به دلیل آشنایی با دندانپزشك و پرداخت حدود 80درصد فرانشیز خدمات دندانپزشكی از طرف موسسه دولتیی كه دفترچه بیمه را صادر كرده است. او میگوید: «برای روكش كردن 2تا از دندانهایم باید حدود 2.5 میلیون تومان پول خرج كنم ولی حقوق ماهانهام حدود 800هزار تومان است و به همین دلیل كاملا به خودم حق میدهم كه این كار را انجام دهم، مگر ترمیم یك دندان چقدر هزینه دارد كه دندانپزشكان اینقدر دستمزد میگیرند؟» او این را هم اضافه میكند كه بسیاری از افراد، در مواردی از پزشك میخواهند خدمات دروغینی در دفترچههایشان بنویسد تا آنها در مجموع بتوانند 100درصد پول خود را از بیمهگران دریافت كنند. با این همه میتوان افزون بر احساس نیاز به اجرا شدن قانون و جلوگیری از دور زده شدن بیمهگران، پرسش از چرایی دستمزد بالای پزشكان را هم به متغیرهای این معادله چند مجهولی اضافه كرد.
وقتی همه میخواهند دكتر شوند
گرایش دوباره به رشتههای پزشكی در دانشگاهها و رشته تجربی در دبیرستانها، این روزها دیگر تنها در میان خانوادهها احساس نمیشود، بلكه آمارها هم حاكی از آنند كه این رشتهها دوباره در مركز توجه قرار گرفتهاند. بنا به آماری كه سازمان سنجش آموزش كشور اعلام كرده است، تعداد شركتكنندگان رشته علوم تجربی در كنكور سال1394، حدودا 2.7برابر شركتكنندگان آزمون رشتههای انسانی و ریاضی فیزیك بود و البته این نسبت در سال1393 هم تقریبا به همین شكل بوده است. كافی است همین دادههای آماری را با دادههای سالهای ابتدایی دهه80 شمسی مقایسه كنیم تا به تغییر ذائقه تحصیلی جامعه هم پی ببریم: دانشآموزانی كه زمانی همه تمایل داشتند آقا یا خانم مهندس خطابشان كنند، حالا همه میخواهند دكتر شوند. این تغییر ذائقه در میان خود رشتههای پزشكی هم به چشم میخورد. یك پزشك رادیولوژیست چندی پیش به «تعادل» گفته بود كه به دلیل تغییر تعرفههای پزشكی و افزایش نامتناسب آنها در مقایسه با یكدیگر، تمایل دانشجویان پزشكی به انتخاب رشتههای تخصصشان هم دستخوش تغییرات مشابهی شده است. به این ترتیب، در این سالهای اخیر بسیاری از دانشجویان سال آخر پزشكی ترجیح دادهاند برخی رشتههای پیراپزشكی مانند رادیولوژی و فیزیوتراپی را انتخاب كنند، به این دلیل كه این رشتهها احتمالا پول سازتر از بقیه رشتههای پزشكی هستند. در مقابل، رشتههایی مانند ارولوژی كه افزایش تعرفه كمتری داشتهاند، از فهرست ترجیحات دانشجویان پزشكی خارج شدهاند.
نظر شما